المساعد الشخصي الرقمي

مشاهدة النسخة كاملة : الشهيد - ق ق جدا - ابراهيم درغوثي مع ترجمة الى الفارسية



ابراهيم درغوثي
23/05/2008, 02:46 PM
قصة الشهيد
ترجمتها إلى الفارسية : هادية العبد الله

روايت : ( شهيد )
نويسنده : ابراهيم درغوثي - تونس
ترجمه به زبان فارسى : هادية العبدالله - لبنان / امريكا
راجعت الترجمة : د . فدوى الشكري


آنکه وارد شدم به قبرستان با حفره ای زخمی که از خون گرفته قبل از ابتدای افریده مواجه شدم..
پس از ان..رفتم به نگهبان گورستان و پرسیدم درباره کسی که آن قبر را از زیر خاک در آورد.
می گفت که کسیهای مهمی اند آمدند و مانده های شهیدان انقلاب را به قبرستان آزادی به خاک سپردند.
گفتم که آن قبرا وابسته به جاسوس که جایگاه سرکشهای به لشگر فرانسوی را نیشان داد که ناگاه آن کسی را کشتند هنگامیکه بقیه را در تاریکی فرار کردند .
می گفت : من اشتباه کردم..و به قبر آن کسی را اشاره کردم وقتی از من می پرسیدند..که سرکشهای ملی بعد از رحیل لشگر فرنساوی آمدند و جثه آن دوباره ذبح کرد.
اضافه کرد: یک آفسر بآن تحیه ای تجلیل وصلح کرد..بعد که صندوق باقی مانده ان را به پرچم مملکت را بوشیده شد.
به قبر شهید را نگاه کردم وبا حسرت زبان من را بلع کردم.

1 – الشهيد

قصة قصيرة جدا
ابراهيم درغوثي / تونس

وأنا أدخل باب الجبانة واجهتني الحفرة كجرح نازف
منذ بدء الخليقة ، فذهبت أسأل حارس المقبرة عمن نبش هذا القبر .
قال إن رجالا مهمين جاءوا منذ يومين يجمعون بقية عظام شهداء الثورة ليدفنوها في مقبرة الاستقلال.
فقلت له إن هذا قبر الحركي الذي دل جيش فرنسا على مكان اجتماع الثوار فهاجموهم على حين غرة وقتلوا هذا الذي مازال راقدا هنا تحت التراب بينما فر بقية رفاقه تحت جنح الظلام.
قال : تشابهت علي القبور فأشرت عليهم بهذا ، وأشار إلى الحفرة التي حوت قبر الرجل الذي عاد الثوار فذبحوه بعدما غادر جيش فرنسا الحي
وقال : لقد ضرب له ضابط ، سلام تعظيم ، بعدما غلفوا الصندوق الذي حوى رفاته بعلم الوطن .
نظرت إلى قبر الشهيد الراقد في جبانة الغرباء وابتلعت لساني

ابراهيم درغوثي
23/05/2008, 02:46 PM
قصة الشهيد
ترجمتها إلى الفارسية : هادية العبد الله

روايت : ( شهيد )
نويسنده : ابراهيم درغوثي - تونس
ترجمه به زبان فارسى : هادية العبدالله - لبنان / امريكا
راجعت الترجمة : د . فدوى الشكري


آنکه وارد شدم به قبرستان با حفره ای زخمی که از خون گرفته قبل از ابتدای افریده مواجه شدم..
پس از ان..رفتم به نگهبان گورستان و پرسیدم درباره کسی که آن قبر را از زیر خاک در آورد.
می گفت که کسیهای مهمی اند آمدند و مانده های شهیدان انقلاب را به قبرستان آزادی به خاک سپردند.
گفتم که آن قبرا وابسته به جاسوس که جایگاه سرکشهای به لشگر فرانسوی را نیشان داد که ناگاه آن کسی را کشتند هنگامیکه بقیه را در تاریکی فرار کردند .
می گفت : من اشتباه کردم..و به قبر آن کسی را اشاره کردم وقتی از من می پرسیدند..که سرکشهای ملی بعد از رحیل لشگر فرنساوی آمدند و جثه آن دوباره ذبح کرد.
اضافه کرد: یک آفسر بآن تحیه ای تجلیل وصلح کرد..بعد که صندوق باقی مانده ان را به پرچم مملکت را بوشیده شد.
به قبر شهید را نگاه کردم وبا حسرت زبان من را بلع کردم.

1 – الشهيد

قصة قصيرة جدا
ابراهيم درغوثي / تونس

وأنا أدخل باب الجبانة واجهتني الحفرة كجرح نازف
منذ بدء الخليقة ، فذهبت أسأل حارس المقبرة عمن نبش هذا القبر .
قال إن رجالا مهمين جاءوا منذ يومين يجمعون بقية عظام شهداء الثورة ليدفنوها في مقبرة الاستقلال.
فقلت له إن هذا قبر الحركي الذي دل جيش فرنسا على مكان اجتماع الثوار فهاجموهم على حين غرة وقتلوا هذا الذي مازال راقدا هنا تحت التراب بينما فر بقية رفاقه تحت جنح الظلام.
قال : تشابهت علي القبور فأشرت عليهم بهذا ، وأشار إلى الحفرة التي حوت قبر الرجل الذي عاد الثوار فذبحوه بعدما غادر جيش فرنسا الحي
وقال : لقد ضرب له ضابط ، سلام تعظيم ، بعدما غلفوا الصندوق الذي حوى رفاته بعلم الوطن .
نظرت إلى قبر الشهيد الراقد في جبانة الغرباء وابتلعت لساني

ينابيع السبيعي
16/12/2008, 09:06 PM
بارك الله فيك وجهودك للترجمة
دمت بسعدة
وكل التقدير
أختك
ينابيع السبيعي

ابراهيم درغوثي
30/01/2009, 12:15 AM
أختنا ينابيع

أسعدني تفديرك ومودتك
بارك الله فيك
وأسعد أيامك