الدكتور محسن الصفار
07/02/2009, 01:07 PM
بيزنس از بيزنس!!!
ترجمه فارسي داستاني از دكتر محسن صفار با همين عنوان
عربها معروفند به اينكه دست ودل باز وكريم هستند وبه دوستان واشنايان در حد توانائي خود كمك مي كنند يا لا اقل اينطور دوست ما سعيد فكر ميكرد زمانيكه تصميم به سفر به اوروبا براي معالجه فرزند خود در لندن واز قضا بدست يك دكتر عرب مقيم در انجا !!
زمانيكه سعيد بهمراه بسرش به فرودكاه لندن قدم كذاشت در انجا بسر عمويش را كه براي استقبال انها در فرودكاه ديد وبس از اغوش وسلام عليك همكي سوار ماشين شده اند كه در اين لحظة بسر عموي سعيد به خطاب كرد وكفت :
- خيلي خيلي خوش امدي بسر عمو لندن را منور كرده ايد
- خدا حفظت كند تو وخانواده ات ان شاء الله
- خوب در جه هتلي ميخواهيد اقامت كنيد ؟
ازشنيدن اين حرف سعيد بهت زده شد زيرا كه وي فكر مي كرد بسر عمويش كه مانند برادر باهم بزرك شده اند وهر دفعه در خانه سعيد اقامت مي كرد انها را به خانه خود دعوت خواهد كرد وبا صداي بسر عمويش به خود بركشت :
- هان بسر عمو جوابم را ندادي كجا اقامت خواهيد كرد ؟
- والله خودت بهتر ميداني بسر عمو يك هتل تميز وبا قيمت مناسب
- اطاعت !!
هنكام كه ماشين به هتل رسيد بسر عموي سعيد ازش خواست بهمراه بسرش در ماشين بمانند تا او بركردد وروانه هتل شد وبس از جند دقيقه اي بركشت واز سعيد وبسرش خواست كه دنبال او بروند , سعيد از اين رفتار بسيار متعجب وكفت :
- بسر عمو جرا اول بدون ما رفتي ؟
- والله جه عرض كنم, ميداني كه من حق دارم از هتل به خاطر اوردن مشتري ازشان كمسيون بيكيرم ومن ميبايستي قبل از اينكه شما وارد بشويد با انها توافق كنم !!
- كمسيون ؟؟؟ از بابت من وبسرم كمسيون ميكيري ؟
- اي بابا !! اينكه ناراحتي نداره بيزنس از بيزنس به قول خارجيها !
- بزينس از بيزنس ؟؟؟؟؟
- خوب بعله كه ميكيرم !! اينجا لندن است وجائي براي احساساتي بودن وجود نداره , هرجيزي اينجا قيمت ونرخي دارد كه بايستي برداخت در ضمن من مردانكي كرده ام وازت كرايه فرودكاه تا هتل را كامل نخواهم كرفت معمولا كرايه اين مسير 70 بوند ولي به خاطر برادري ودوستي من بهت (دسكونت ) ميدم وفقط 40 بوند ازت ميكيرم !!
- از من كرايه هم ميكيري ؟؟؟؟؟
.
- خوب بعله !! مكر تو لندن بنزين را صلواتي ميدن ؟يا لوازم يدكي؟ يا ماليات ؟ هر جيزي اينجا بولي است وبيزنس از بيزنس !!
سعيد به شدت از اين رفتار بسرعمويش ناراحت وافسرده شد وكفت :
- باشه باز بولم به راننده تاكسي غريبه نرفت وبه جيب تو رفت !!
- متشكرم
سعيد تمام شب را با ناراحتي كذارند وصبح زود به همراه بسرش به بيمارستان جهت انجام ازمايشات لازم روانه ومقرر شد 6 ماه ديكر جهت انجام عمل جراحي به لندن بركردند.
سعيد ايندفعه خود تاكسي كرفت وبه فرودكاه عزيمت كرد وبه همراه بسرش به وطنشان بازكشتند وعليرغم اينكه به هيج يك از اقوام راجع به رفتار بسر عمويش حرفي نزد ولي در دل خود تصميم داشت درسي فراموش نشدني در مورد نحوه برخورد با اقوام به وي بدهد , 6 ماه زود كذشت وسعيد مجددا جهت عزيمت به لندن بار خود را بست وبه بسر عمويش زنك زد وكفت :
- امري فرمايشي از اينجا نداري ؟
- والله اكر زحمت نباشه جند كيلو بنير محلي
- به روي جشمم ديكه جه فرمايشي داري ؟
- اكر بتواني يك كبي از مدرك بسرم تهيئه وتصديق كن در وزارت خارجة
- فقط همين ؟ بابا يك كاري بكو كه ارزش داشته باشد
- حالا كه اصرار داريد لطفا قسط خانه كه در انجا خريده ام را بده ومن اينجا بهت ميبردازم !!
- انجام شده تلقي كن !!
بس از جند روزي سعيد به همراه بسرش وارد فرودكاه لندن شده اند ومثل دفعه قبل بسر عموي سعيد منتظرشان بود وبا همان سيناريوي قبلي انها را به هتل برد وليكن ايندفعه سعيد به وي كفت :
- لطفا با ما بيا كه حساب كتاب كنيم
- اي بابا 40 بوند كه حساب كتاب ندارد
- اتفاقا كه دارد بفرمائيد با ما بيائيد !!
همكي وارد هتل شده اند وسعيد يك كاغذ بزركي را از جيبش در اورد وشروع به خواندن كرد :
- اين صورت بدهي حضرتعالي به بنده است !! اول از همه 5 كيلو بنير محلي 200 بوند
- الله اكبر !! 4 كيلو بنير 200 بوند ؟ مكر جه خبراست ؟ نكند بنير طلائي برايم اورده ايد ؟
- طلا كه نيست ولي خودت با من حساب كن
1- كرايه رفتن وبركشتن به بازار 50 بوند (همان نرخ شما)!!
2- بررسي وانتخاب بهترين نوع بنير 50 بوند ( حق المشاوره )
3- بسته بندي وكنترل كيفيت 50 بوند
4- حمل ونقل هوائي بين المللي هر كيلو 10 بوند ( نرخ جهاني 30 بوند براي هر كيلو ) ولي من بهت ديسكونت داده ام ! بيزنس از بيزنس
استخوانهاي بسر عموي سعيد لرزيد وكفت :
- جيزي ديكري هم هست ؟
- بله يك 200 بوند ناقابل هم بابت مدرك بسرت
- اي بابا !! دويست بوند ؟ جرا ؟
- خوب خودت حساب كن , 3 ساعت در وزارت اموزش و3 ساعت در وزارت خارجه و3 ساعت در سفارت انكليس ومن هر ساعت كاري را باهات 10 بوند حساب كرده ام اين ميشود 100 بوند وبس از اين 100 بوند ديكري بابت مراجعة اطلاعات وبسته بندي وحمل ونقل بين المللي واين به جان عزيزت نصف قيمت واقعي اين كار است وبيزنس از بيزنس !!
- ديكر جي ؟
- قسط خانه ات 500 بوند
- جرا 500 ؟ كل قسط 100 بونده
- درسته ولي شما سود بول كه 10 % را حساب نكرديد وهمجنين خدمات بانكي ومشاوره مالي واصدار رسيد براي صاحب خانه وهمجين بيمه مبلغ ضد سرقت در راه همه اينها را فقط 400 بوند باهات حساب كرده ام , به جان من بد است ؟ خدا وكيلي كلي بهت ديسكونت داده ام وبيزنس از بيزنس اي برادرم وبسر عمويم !! فاكتور شما 900 بوند است 40 بوند كرايه ات را يا ميداني 50 بوند با انعام ازش كم وبقيه را لطف كنيد !
بسر عمويش با شتاب ودست باجكي كفت :
- اي بابا سعيد جان !! تو شوخيهاي مرا جدي كرفته ايد ؟؟ من وتو برادريم وهرجه در مورد كرايه واينها كفته ام فقط براي اينكه حساب كار لندن بدستت بياييد وهمين !!
- شرمنده ام بيزنس از بيزنس
وهر بيزنسي وشما را به خير وسلامتي !!
ترجمه فارسي داستاني از دكتر محسن صفار با همين عنوان
عربها معروفند به اينكه دست ودل باز وكريم هستند وبه دوستان واشنايان در حد توانائي خود كمك مي كنند يا لا اقل اينطور دوست ما سعيد فكر ميكرد زمانيكه تصميم به سفر به اوروبا براي معالجه فرزند خود در لندن واز قضا بدست يك دكتر عرب مقيم در انجا !!
زمانيكه سعيد بهمراه بسرش به فرودكاه لندن قدم كذاشت در انجا بسر عمويش را كه براي استقبال انها در فرودكاه ديد وبس از اغوش وسلام عليك همكي سوار ماشين شده اند كه در اين لحظة بسر عموي سعيد به خطاب كرد وكفت :
- خيلي خيلي خوش امدي بسر عمو لندن را منور كرده ايد
- خدا حفظت كند تو وخانواده ات ان شاء الله
- خوب در جه هتلي ميخواهيد اقامت كنيد ؟
ازشنيدن اين حرف سعيد بهت زده شد زيرا كه وي فكر مي كرد بسر عمويش كه مانند برادر باهم بزرك شده اند وهر دفعه در خانه سعيد اقامت مي كرد انها را به خانه خود دعوت خواهد كرد وبا صداي بسر عمويش به خود بركشت :
- هان بسر عمو جوابم را ندادي كجا اقامت خواهيد كرد ؟
- والله خودت بهتر ميداني بسر عمو يك هتل تميز وبا قيمت مناسب
- اطاعت !!
هنكام كه ماشين به هتل رسيد بسر عموي سعيد ازش خواست بهمراه بسرش در ماشين بمانند تا او بركردد وروانه هتل شد وبس از جند دقيقه اي بركشت واز سعيد وبسرش خواست كه دنبال او بروند , سعيد از اين رفتار بسيار متعجب وكفت :
- بسر عمو جرا اول بدون ما رفتي ؟
- والله جه عرض كنم, ميداني كه من حق دارم از هتل به خاطر اوردن مشتري ازشان كمسيون بيكيرم ومن ميبايستي قبل از اينكه شما وارد بشويد با انها توافق كنم !!
- كمسيون ؟؟؟ از بابت من وبسرم كمسيون ميكيري ؟
- اي بابا !! اينكه ناراحتي نداره بيزنس از بيزنس به قول خارجيها !
- بزينس از بيزنس ؟؟؟؟؟
- خوب بعله كه ميكيرم !! اينجا لندن است وجائي براي احساساتي بودن وجود نداره , هرجيزي اينجا قيمت ونرخي دارد كه بايستي برداخت در ضمن من مردانكي كرده ام وازت كرايه فرودكاه تا هتل را كامل نخواهم كرفت معمولا كرايه اين مسير 70 بوند ولي به خاطر برادري ودوستي من بهت (دسكونت ) ميدم وفقط 40 بوند ازت ميكيرم !!
- از من كرايه هم ميكيري ؟؟؟؟؟
.
- خوب بعله !! مكر تو لندن بنزين را صلواتي ميدن ؟يا لوازم يدكي؟ يا ماليات ؟ هر جيزي اينجا بولي است وبيزنس از بيزنس !!
سعيد به شدت از اين رفتار بسرعمويش ناراحت وافسرده شد وكفت :
- باشه باز بولم به راننده تاكسي غريبه نرفت وبه جيب تو رفت !!
- متشكرم
سعيد تمام شب را با ناراحتي كذارند وصبح زود به همراه بسرش به بيمارستان جهت انجام ازمايشات لازم روانه ومقرر شد 6 ماه ديكر جهت انجام عمل جراحي به لندن بركردند.
سعيد ايندفعه خود تاكسي كرفت وبه فرودكاه عزيمت كرد وبه همراه بسرش به وطنشان بازكشتند وعليرغم اينكه به هيج يك از اقوام راجع به رفتار بسر عمويش حرفي نزد ولي در دل خود تصميم داشت درسي فراموش نشدني در مورد نحوه برخورد با اقوام به وي بدهد , 6 ماه زود كذشت وسعيد مجددا جهت عزيمت به لندن بار خود را بست وبه بسر عمويش زنك زد وكفت :
- امري فرمايشي از اينجا نداري ؟
- والله اكر زحمت نباشه جند كيلو بنير محلي
- به روي جشمم ديكه جه فرمايشي داري ؟
- اكر بتواني يك كبي از مدرك بسرم تهيئه وتصديق كن در وزارت خارجة
- فقط همين ؟ بابا يك كاري بكو كه ارزش داشته باشد
- حالا كه اصرار داريد لطفا قسط خانه كه در انجا خريده ام را بده ومن اينجا بهت ميبردازم !!
- انجام شده تلقي كن !!
بس از جند روزي سعيد به همراه بسرش وارد فرودكاه لندن شده اند ومثل دفعه قبل بسر عموي سعيد منتظرشان بود وبا همان سيناريوي قبلي انها را به هتل برد وليكن ايندفعه سعيد به وي كفت :
- لطفا با ما بيا كه حساب كتاب كنيم
- اي بابا 40 بوند كه حساب كتاب ندارد
- اتفاقا كه دارد بفرمائيد با ما بيائيد !!
همكي وارد هتل شده اند وسعيد يك كاغذ بزركي را از جيبش در اورد وشروع به خواندن كرد :
- اين صورت بدهي حضرتعالي به بنده است !! اول از همه 5 كيلو بنير محلي 200 بوند
- الله اكبر !! 4 كيلو بنير 200 بوند ؟ مكر جه خبراست ؟ نكند بنير طلائي برايم اورده ايد ؟
- طلا كه نيست ولي خودت با من حساب كن
1- كرايه رفتن وبركشتن به بازار 50 بوند (همان نرخ شما)!!
2- بررسي وانتخاب بهترين نوع بنير 50 بوند ( حق المشاوره )
3- بسته بندي وكنترل كيفيت 50 بوند
4- حمل ونقل هوائي بين المللي هر كيلو 10 بوند ( نرخ جهاني 30 بوند براي هر كيلو ) ولي من بهت ديسكونت داده ام ! بيزنس از بيزنس
استخوانهاي بسر عموي سعيد لرزيد وكفت :
- جيزي ديكري هم هست ؟
- بله يك 200 بوند ناقابل هم بابت مدرك بسرت
- اي بابا !! دويست بوند ؟ جرا ؟
- خوب خودت حساب كن , 3 ساعت در وزارت اموزش و3 ساعت در وزارت خارجه و3 ساعت در سفارت انكليس ومن هر ساعت كاري را باهات 10 بوند حساب كرده ام اين ميشود 100 بوند وبس از اين 100 بوند ديكري بابت مراجعة اطلاعات وبسته بندي وحمل ونقل بين المللي واين به جان عزيزت نصف قيمت واقعي اين كار است وبيزنس از بيزنس !!
- ديكر جي ؟
- قسط خانه ات 500 بوند
- جرا 500 ؟ كل قسط 100 بونده
- درسته ولي شما سود بول كه 10 % را حساب نكرديد وهمجنين خدمات بانكي ومشاوره مالي واصدار رسيد براي صاحب خانه وهمجين بيمه مبلغ ضد سرقت در راه همه اينها را فقط 400 بوند باهات حساب كرده ام , به جان من بد است ؟ خدا وكيلي كلي بهت ديسكونت داده ام وبيزنس از بيزنس اي برادرم وبسر عمويم !! فاكتور شما 900 بوند است 40 بوند كرايه ات را يا ميداني 50 بوند با انعام ازش كم وبقيه را لطف كنيد !
بسر عمويش با شتاب ودست باجكي كفت :
- اي بابا سعيد جان !! تو شوخيهاي مرا جدي كرفته ايد ؟؟ من وتو برادريم وهرجه در مورد كرايه واينها كفته ام فقط براي اينكه حساب كار لندن بدستت بياييد وهمين !!
- شرمنده ام بيزنس از بيزنس
وهر بيزنسي وشما را به خير وسلامتي !!